مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
امشب ای دل با تمام غصهها بیگانه باش امشب ای جانْ جرعه نوش جام سقاخانه باش امشب ای عقل از میِ عشق رضا دیوانه باش ای فلک گِرد سرِ سلطان دین پروانه باش امشب ای هستی به شکرانه، خدا را سجده کن خالقِ سلطان علی موسی الرضا را سجده کن باز پیغـام سروش آمد، چرا بنـشستهای؟ این ندا ازحق به گوش آمد چرا بنشستهای؟ بحر رحمت در خروش آمد، چرا بنشستهای؟ ابر احسان، جُرمْ پوش آمد چرا بنشستهای؟ طالـعی ظاهـر شد و گردید اقـبالت بـلـند خیز و یکساعت بیا رندانه بارت را ببنید بر درِ باب الجواد امشب حوائج بیقرار در طواف طوس، دلهایِ کبوتر بیشمار عرش و فرش امشب همه خوشحال از دیدار یار هان که میگوید که با یک گل نمیگردد بهار؟ کلِّ هستی را بهار آمد، ببـین با چشم دل جان عالم را قـرارآمد، ببین با چـشم دل کور را عـیسی شـفا داد و رضا بینا کند مُرده را هم جان دهد، هم تا ابد احیا کند قـطـرۀ ناچـیز را با یک نظـر دریـا کـند هرکه خود را در حضور سبز او پیدا کند پی به اسـرار بلـنـد آفـریـنش بُـرده است آب از سرچشمه فیض الهی خورده است |